کد مطلب:106694 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:157

نامه 071-به منذر بن الجارود











[صفحه 380]

از جمله نامه های امام (ع) به منذر بن جارود عبدی كه در پاره ای از وظایف خویش خیانت كرده بود. عتاد: آذوقه، توشه شسع: بند وسط دو انگشت در كفشهای عربی (اما بعد، درستكاری پدرت مرا فریفت و گمان بردم تو هم در راستی پیرو او هستی و راه او را می روی و یك مرتبه، به من خبر دادند كه در پیروی از هوا و هوس، قید و بندی نمی شناسی و توشه ای برای آخرتت نمی گذاری دنیایت را به قیمت ویرانی آخرتت آباد می كنی و به بهای بریدن از دین به خویشاوندانت می پیوندی. براستی اگر آنچه از تو برای من نقل كرده اند راست باشد، شتر اهلت و بند كفشت از تو بهترند، و هر كه به سان تو باشد شایستگی ندارد كه مرزی به وسیله ی او محافظت شود، و یا كاری توسط او انجام گیرد و یا منزلتی برایش قائل شوند و یا او را در امانت شركت دهند و یا به منظور جلوگیری از خیانتی بگمارندش، وقتی كه این نامه به دستت- به خواست خدا- رسید نزد من بیا). سیدرضی می گوید: این منذر همان كسی است كه امیرمومنان (ع) درباره ی او فرموده است: به دو سمت خود زیاده نگاه می كند، و در دو برد یمانی خود با تكبر راه می رود و غبار كفشش را با فوت كردن می زداید. محور سخن این نامه سرزنش وی به خ

اطر خیانش می باشد. علت فریب خوردن خود را كه همان مقایسه با درستی پدرش- جارود عبدی- بیان كرده است، در این جهت كه او هم راه درست پدرش را پی می گیرد. آنگاه چهار مورد جدایی وی از پدرش را به طور مشخص، خاطرنشان كرده است: 1- پیروی او از هوای نفسش در هر چیزی كه او را رهنمود باشد. 2- غفلت او از اعمال شایسته كه برای عالم آخرتش اهمیت دارد. 3- دنیایش را بدانچه كه باعث ویرانی خانه ی آخرت است، یعنی استفاده از مال حرام، آباد می سازد. 4- به بهای گسستن از دینش با خویشان خود می پیوندد. در هر دو جمله ی همسان، رعایت سجع را فرموده است. آنگاه شروع به سرزنش و حكم به كاستی و حقارت وی نموده است، بدین ترتیب كه اگر آنچه را به وی نسبت داده اند. راست باشد، شتر اهل او، و بند كفشش را بر او رجحان دارند. و این شتر اهل از جمله چیزهایی است كه در خواری و پستی ضرب المثل است، و اصل این مثل به طوری كه نقل كرده اند. آن است كه شتری از آن پدر قبیله ای بود، به ارث به افراد قبیله رسید، هر كدام از آنها افسار آن را به راه مقصود خودش می كشید و از آن استفاده می كرد، و این حیوان ذلیل و خوار دست آنها بود. سپس در زمینه ی توبیخ و سرزنش نسبت به هر كس كه ویژگی ا

و را داشته باشد، چنین حكم كرده است كه او برای تصدی كاری كه مورد نظر والی است، شایستگی ندارد. و در هر چهار جمله همسان سجع متوازی را رعایت كرده است، كلمات: قدر، در برابر، امر، و خیانت در مقابل امانت، آمده است، و این كه امام (ع) فرموده است: یا در امانت شركت دهند از آن جهت است كه خلفاء از طرف خداوند در روی زمین امینند، بنابراین آنان به هر كسی كه از طرف خود سرپرستی جایی را واگذار می كنند، در حقیقت او را شریك امانت خود كرده اند. عبارت: او یومن علی خیانته یعنی در حالی كه تو خیانتكاری، زیرا كلمه ی علی مفید حالت و كیفیت است. و پس از سرزنش، به منظور بركنار ساختن او را به نزد خود طلبیده است. آنچه را كه سیدرضی- كه خدایش بیامرزد- درباره ی معرفی امیرمومنان (ع) از منذر نقل كرده است كنایه از خودخواهی منذر است. التفل فی الشرك، زدودن گرد و غبار از روی كفش است و این عبارت مناسب با نامه است چون مشتمل بر نكوهش و مذمت است. توفیق در دست خداست.


صفحه 380.